i do not know where i am in this language
but i wanna speak with this
let it be false
let it be not true in dictation / geramer/what not
i will get skill in this language
it is soon
تو چه میدانی درد من چیست ؟
.
درد من سردرد های مرموزم از تفکرات بی نتیجه ی این دنیای مزخرف است.
.
تو می دانی درد من چیست ؟
.
درد من از درون انفجار مغزم به چاشنی سلول های خاکستری احمق است.
.
تو درد مرا درک می کنی ؟
.
درد من از یاد گرفتن های بی جا و پس نزدن بی دلیل هاست .
.
درد من از بی دردی تو ست،از تکراری شدن بی دردی تو.
.
به افق های دور نگاهی بینداز و من را در آن ببین.
.
ببین که چگونه از ته دل از درد دل می نالم و سر به بیابان گذاشته ام.
.
ببین حال و روزم را که بسی جای تاسف نه صرفا برای من بلکه برای خودت.
.
و این چنین خواهد بود روزگار درجا زدنم.
.
ناله کردن بسی بس و به فکر چاره نیستم اما . . .
.
ببین چگونه از عقل و دل می نالم.
یادش نه به خیر نه به شر!روزی اینجا آدم های زیادی بودند!رفت و آمد
تبادل لینک.شاید خیلی هاشون الان یادشون رفته اصلا وب داشتن . . .
اولش هر ماه و هر هفته آپ و دعوت از بقیه و بعد چند ماه یا یک سال . . .
نه فایده ای نداره و میرن.نمیدونم شاید کار درست و اونا کردن و من هنوز
اینجام و کسی نمونده و همه ی لینکای دوستان یا پاک شدن یا خاک گرفتن.
شر و شور نزدیک عید سال 89 و سر و سامون دادن به همه ی وب های
داشته تبدیلش به یک وب و این !!آشنایی با دوستای خوبی که انگار تو
زندگیشونی!!!!!رفتن و رفتن و رفتن !
این وبلاگ یاد خاطرات بد
این بار احساساتم و نمیفروشم.
بالاخره یه ماه وقفه افتاد تو به روز کردنم بعد چند سال